شاخصهای مکتب بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران
به گزارش قائم مکتب، یک طرح جامع و منسجم است که هدف آن، کمال انسان و تأمین سعادت همگانی است. اسلام، یک مکتب است؛ مکتب نظریه پیروزی انسانیت بر حیوانیت، علم بر جهل، عدالت بر ظلم، مساوات بر تبعیض، تقوا بر بی بندوباری، و توحید بر شرک.
مکتب بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران، از مکتب اسلام الهام گرفته است. مکتبی که راه خویش را به سمت دل ها و فکرها گشود و با عقبه فکری و معنوی قدرتمند و غنی، دل ها را به خود جذب کرد. این مکتب اولاً متکی و مبتنی بر یک جهان بینی است که این جهان بینی عبارت از توحید است. توحید یعنی اعتقاد به اینکه کهکشان ها و سحابی ها و حفره های بزرگ آسمانی و کرات و میلیونها منظومه شمسی، ساخته وپرداخته یک فکر و اندیشه و تدبیر و قدرت است که به آن خدا می گویند. توحید همان اعتقاد به خدا، بندگی خدا و کفر به طاغوت و استکبار است. توحید رکن اصلی بینش و نگاه و تلقی اسلامی است که امام بر مبنای آن نظام جمهوری اسلامی را در ایران بوجود آورد.
دومین شاخص این مکتب که اصلی ترین نقطه در مبانی و نظرات بنیان گذار جمهوری اسلامی است، مساله اسلام ناب محمدی (ص) است. اسلام ناب، اسلام ضد استکبار است. اسلام ضدسلطه طلبی بیگانگان است، اسلام ضد دخالت قدرت های بیگانه در امور داخلی کشورهاست، اسلام ضد زانو زدن در مقابل دشمن است، اسلام ضدفساد و ضد بی بندوباری است، ضد ویژه خواری است، ضد تحجر است، ضد اشرافی گری است، ضد اختلاف طبقاتی است، ضد فاصله های بین فقیر و غنی است، اسلام طرف دار محرومان و مظلومان است، اسلام مستضعفین است، اسلام حامی ملت فلسطین است، اسلام پرهیزکاری است، اسلام مردم سالاری است، اسلام صفا و معنویت است، اسلام عارفان مبارزه جو است، اسلام رنج دیدگان تاریخ است، اسلام اشداء علی الکفار رحماء بینهم است، اسلام منزه از ریا و خدعه و فریب است، اسلام پیامبر و اولیاء است، اسلام ولایت فقیه است.
سومین خصوصیت این مکتب، حرکت بر مدار ولایت اولیای الهی و معصومین است که مایه سیر در ملکوت، تربیت معنوی و تزکیه نفس خواهد بود. امام خمینی (ره) به مدح ائمه (ع) حساسیت فوق العاده ای داشت و معتقد بود که برای اهل بیت، مقام هایی در سیر معنوی هست که ادراک آن از طاقت بشر خارج و فوق عقول اصحاب عرفان است.
شاخص دیگر این مکتب، بعد معنویت است؛ یعنی بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران صرفا باتکیه بر عوامل مادی، راه خویش را پی نمی گرفت. ایشان اهل ارتباط با خدا، اهل سلوک معنوی، اهل توجه و تذکر و توسل و توکل و خشوع و تضرع و اشک و ذکر بود. اهل اعتماد به خدا، استمداد از خدا و اهل عبادت و شب زنده داری و نماز شب بود. مظهر معنویت در بنیان گذار جمهوری اسلامی، در درجه اول، اخلاص او بود. ایشان، کار را برای خدا انجام می داد و به دنبال عمل به تکلیف بود و تکلیف الهی برای آن فقیه بزرگ و عارف عامل، کلید سعادت به حساب می آمد.
بعد دیگر مکتب امام خمینی (ره)، بعد عقلانیت است. به کارگرفتن خرد و تدبیر و فکر و محاسبات، در این مکتب مورد ملاحظه بوده است. انتخاب مردم سالاری دینی، سرسختی و عدم انعطاف در مقابله با دشمن، عدم اعتماد به مستکبران جهانی، تزریق روح اعتمادبه نفس و خوداتکایی و تفهیم تعلق کشور به مردم، از مظاهر روشن عقلانیت در مکتب حیات بخش بنیان گذار جمهوری اسلامی بود.
در مکتب امام، رای مردم، به مفهوم واقعی کلمه تاثیر می گذارد و تعیین کننده است. ایشان با همین نگاه، معتقد بود که با اراده مردم می شود در مقابل همه قدرت های متجاوز جهانی ایستاد و آنان را قلع وقمع کرد.
یکی دیگر از فاکتورهای مکتب امام، بعد عدالت است. بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران، با همه وجود متوجه به بعد عدالت اجتماعی بود و به مسئولین اصرار داشت که به محرومین و ضعیفان برسید و خدمات عمومی را به اقصی نقاط کشور ببرید و از اشرافی گری و تجملات و اسراف پرهیز کنید.
دنیاگریزی و دل نبستن به دنیا، خصوصیت دیگر مکتب امام خمینی (ره) بود. ایشان مظهر پارسایی، زهد و بی اعتنایی به دنیا بود و تعلقات و تکلفات دنیوی، اصلاً برایش ارزش نداشت و معتقد بود: هر چه توجه به این دنیا باشد، علاقه به این دنیا باشد، سخت تر می گذرد.
امام خمینی (ره) که تجسم مکتب سیاسی خود بود، سیاست و معنویت را با هم داشت و همین را دنبال می کرد و کار اصلی او، بنای یک نظم مدنی - سیاسی، بر مبنای عقلانیت و شریعت اسلامی بود. ایشان با همین نگاه، نظام پادشاهی و طاغوتی را ریشه کن نمود و به جای آن، نظامی دینی، از راه مردم سالاری و انتخابات، پایه گذاری کرد؛ تا اسلام حقیقی را به جامعه بشری معرفی نماید. امام خمینی (ره) مهم ترین فلسفه تشکیل حکومت اسلامی از جانب پیامبر اکرم (ص) را ابلاغ اسلام ناب معرفی می کند و می فرماید: قیام و حرکت پیامبر در تشکیل حکومت برای آن بود که بتواند اسلام را به مردم ابلاغ کند و آنان را به سمت توحید دعوت کند.
ویژگی دیگر مکتب بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران، دشمن شناسی است. امام، دشمن را می شناخت، روش های سیاسی و روش های تبلیغاتی آنها را می فهمید، می شناخت و در مقابل آنها محکم می ایستاد. رمز پیشرفت و موفقیت ایشان در این بود که دشمن را شناخت و با همه قدرت و استقامت، بدون کمترین اعتماد به مستکبرین و ستمگران، با آنان مبارزه کرد و بر آنان غالب شد.
شاخص بعدی مکتب امام، صبر و مقاومت است. هیچ حادثه سنگینی نبود که بتواند او را شکست بدهد و او را به خضوع در مقابل آن حادثه وادار کند. امام، مقاومت را از قیام عاشورا آموخت و منطبق با متن قرآن و سنت پیامبر اکرم (ص) و اولیای الهی (ع)، فرمان داد همه در مقابل مستکبرین و منادیان نظام سلطه بایستند و خود هم در این راه الگوی جامع صبر و مقاومت شد. گفتمان مقاومت بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران، موازنه قدرت و معادلات سیاسی قدرت های سلطه گر را تغییر داد و به انسان های مسلمان و مظلومان جهان قدرت و عزت بخشید و منشأ تأثیرگذاری در عصر معاصر شد.
شاخص بعدی، نگاه جهانی مکتب امام خمینی (ره) است. مخاطب ایشان در سخن و ایده سیاسی، بشریت بود و خیر و استقلال و عزت و ایمان، و زندگی توحیدی را برای همه انسان ها و تمام امت اسلامی می خواست و در صدد گسترش نفوذ اسلام ناب در جهان و کم کردن سلطه جهان خواران و مستکبرین، و در صدد خشکانیدن ریشه های فاسد رژیم صهیونیستی بود و می اظهار داشت: امروز جهان تشنه فرهنگ اسلام ناب محمدی است، و مسلمانان در یک تشکیلات بزرگ اسلامی، رونق و زرق وبرق کاخ های سفید و سرخ را از بین خواهند برد.
یک شاخص دیگر در مکتب بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران، مساله جاذبه و دافعه امام خمینی (ره) است. معیار و مبنای جاذبه و دافعه امام، اسلام ناب محمدی (ص) بود. همان امامی که مردم را از هر قوم و گروه و طایفه و مذهبی، با آغوش باز می پذیرفت، کمونیست ها و لیبرال مسلک ها و دلباختگان به نظام های غربی و فرهنگ غرب را طرد کرد و از خود جدا نمود. امام در دایره مکتب، با قاطعیت کامل، جاذبه و دافعه خویش را اعمال می کرد. این یک شاخص عمده از مکتب اوست.
در مکتب بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران، استکبارستیزی، انقلابی گری، عدالت طلبی، دوری از اشرافی گری، ساده زیستی، نفی سکولاریسم اخلاقی و اباحی گری، دفاع از مظلومان جهان، ایستادگی در مقابل دشمن، رواج اخلاق فاضله، وحدت، برابری و برادری، نفی وابستگی سیاسی، بصیرت، دشمن شناسی و دشمن ستیزی، تقوا و تعبد، و روحیه شهادت طلبی، جزء ارزش های پذیرفته شده ای است که باید آنها را به کار بندیم و از آنان پاسداری نماییم.