مردی که کلمات را سلاح کرد انقلاب بالاتر از سیاسی بودن هنر بود
قائم: مهدی الیاسی پژوهشگر تاریخ معاصر در یادداشتی، به نقش، جایگاه و تأثیر امام خمینی (ره) در پیروزی انقلاب اسلامی پرداخته است.
خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: مهدی الیاسی پژوهشگر تاریخ معاصر بمناسبت ایام دهه فجر و چهل و ششمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی یادداشتی درباره ی بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی (ره) نوشته که برای انتشار در اختیار خبرگزاری مهر قرار گرفته است. مشروح متن این یادداشت در ادامه می آید؛
تاریخ، گاهی مردانی را در دل خود می پروراند که آمدنشان، مرز میان «قبل» و «بعد» می شود. مردانی که صدای شان، دیوارهای پوسیده یک جهان کهنه را می لرزاند و خواب های سنگین را آشفته می کند. مردانی که نمی آیند تا در حاشیه بمانند، بلکه می آیند تا خودِ متن باشند. آقا روح الله یکی از همین مردان بود؛ مردی که انقلابش را نه با شمشیر که با کلمه بنا کرد و نه با فریاد که با ایمان ریشه داد.
انقلاب اسلامی ایران، بالاتر از آنکه یک قیام سیاسی باشد، یک هنر بود؛ هنری که دست توانای امام، آنرا در بوم تاریخ ترسیم کرد. او از ایمان، سیاست ساخت و از سیاست، حماسه. از کلمه، سلاحی بُرنده تر از شمشیر و از اراده، طوفانی که کاخ های استبداد را درهم شکست. انقلاب او، یک معجزه بود؛ نه معجزه ای که آسمان از دل آن بشکافد، که معجزه ای از جنس مردم، از جنس صدایی که می توانست شب را باطل کند.
او مردی نبود که در زرق وبرق قدرت، گرفتار شود. در خانه ای ساده نشست، اما دلی داشت که وسعتش از مرزهای جغرافیا فراتر رفت. از میان کتاب ها و سجاده اش برخاست، اما به پشتوانه همان ایمان، در مقابل بزرگ ترین قدرت های جهان ایستاد. او یک رهبر بود، اما نه فقط برای یک ملت؛ صدای او، پژواکی شد در گوش تمام سرزمین هایی که تشنه بیداری بودند. او نه فقط ایران را متحول کرد، بلکه جغرافیای سیاست جهان را نیز تغییر داد. صدای او از بلندگوهای مساجد و حسینیه ها عبور کرد و تا قلب های به خواب رفته امت اسلامی نفوذ کرد. او به آنها که از قدرت های استکباری هراس داشتند، درس ایستادگی داد. به آنها که خودرا ناتوان می دیدند، باور بخشید و به آنها که در قفس های استعمار گرفتار بودند، نشان داد که آزادی امکان دارد.
و عجبا که این مرد، با سکوت هم انقلاب می کرد. همان روزی که در نوفل لوشاتو روی نیمکتی ساده نشست و خبرنگاران جهان را در مقابل خود دید، بی نیاز از هر هیاهو، با چند جمله سرنوشت تاریخ را نوشت. همان روزی که در ۱۲ بهمن، آرام از پله های هواپیما پایین آمد، بی آنکه نیاز به نمایش قدرت باشد اما گویی زمین و زمان او را بدرقه می کردند و همان روزی که در بهشت زهرا ایستاد و با لحنی محکم اظهار داشت: «من دولت تعیین می کنم!» و جهان فهمید که دوره جدیدی شروع شده است.
اما هنر او فقط در انقلاب نبود. مردی بود که به مردمش عزت بخشید. به آنها یاد داد که می توانند خودشان باشند، بدون وابستگی، بدون نیاز به اربابان جهانی. او تاریخ را از نو نوشتاما نه با جوهرِ مصلحت اندیشی، که با خونِ ایمان. او به مردم اظهار داشت که استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی، شعار نیست؛ بلکه حقیقتی است که باید برایش ایستاد، تلاش کرد، جان داد و جان گرفت. امام در روزهایی که جهان دو قطبی بود، راه سومی را پیش پای ملت ها گذاشت: راه اتکا به خود، ایمان به توانایی خویش و اعتماد به نیروی مردم.
او هنرمندی بود که تابلوی استقلال را با دست های مردم بر بوم تاریخ نقاشی کرد. به آنها فهماند که سرنوشتشان در دستان خودشان است، نه در دست دولت های خارجی. آن روزها که بسیاری گمان می کردند بدون حمایت شرق یا غرب، هیچ حرکتی پایدار نخواهد بود، او نشان داد که ملت ها اگر بخواهند، می توانند طوفان به پا کنند، استبداد را براندازند و آینده را بسازند. او نشان داد که ایمان، اگر در جان مردم بنشیند، می تواند تاریخ را دگرگون کند.
حالا سال ها گذشته است. بیست و دو بهمن می آید و می رود اما آن طوفانی که او بیدار کرد، هنوز در جان این ملت جاری ست و اگر کسی بپرسد که امام خمینی که بود، کافی ست به چشمان این مردم نگاه کند. به پرچمی که هنوز برافراشته است. به فریادی که هنوز زنده است. او یک رهبر بود اما بالاتر از آن، یک حقیقت بود؛ حقیقتی که حتی اگر چشم ها بسته شود، بازهم در تاریخ می درخشد و این حقیقت، فراتر از یک نام، فراتر از یک انقلاب، امروز در جریان بیداری امت اسلامی، در حرکت های ضد استکباری، در قیام هایی که از شرق تا غرب عالم رخ می دهد، دیده می شود.
او نه فقط یک رهبر سیاسی بلکه یک معلم بزرگ بود. معلمی که درس ایستادگی، عزت و استقلال را در کلاس انقلاب خود تدریس کرد. او یاد داد که اگر ملتی به خدا تکیه کند، هیچ قدرتی نمی تواند آنرا به زانو درآورد. او به تاریخ نشان داد که می توان بی هیچ وابستگی، حکومتی را مبنی بر ایمان و عدالت بنا نهاد. او فراتر از یک دولتمرد، یک مصلح اجتماعی، یک استراتژیست الهی و یک چهره جهانی بود که نامش، راهش و مرامش، بازهم الهام بخش آزادگان جهان است.
اکنون که سال ها از آن روزها گذشته، میراث او بازهم در بین ملت ها زنده است. از فریادهای جوانان فلسطینی که در مقابل اشغالگران ایستاده اند تا ملت هایی که در مقابل سلطه طلبی استکبار جهانی مقاومت می کنند، همه و همه نشانه ای از آن حقیقت بزرگ اند. او بازهم زنده است؛ در قلب ها، در شعارها، در حرکت ها و در هر جایی که انسان ها برای آزادی، عدالت و کرامت انسانی قیام می کنند.
آری، امام خمینی فقط یک رهبر نبود. او یک طوفان بود. طوفانی که هنوز می وزد، هنوز می شکند، هنوز می سازد. او مردی بود که تاریخ را به دو نیم کرد: قبل از خمینی و بعد از خمینی. و این حکایت، بازهم ادامه دارد.
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب