هیات عزاداری فقط در ایران ریشه دارد
قائم: معاون پژوهشی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات معتقد می باشد مفهوم «هیات» با معنا و صورت خاص آن برای عزاداری امام حسین(ع) فقط در ایران ریشه دارد و در کشورهای دیگر مثل عراق مفاهیمی همچون موکب رواج دارد.
به گزارش قائم به نقل از خبرگزاری ایرنا از سازمان هیات و تشکل های دینی میثم مهدیار در نخستین پیش نشست همایش علمی هیات و آیین های مذهبی با عنوان هیات در بوم ایران اظهار داشت: هنگامی که بررسی می نماییم متوجه می شویم که تنها در ایران است که «هیات» داریم. مثلاً در عراق، مفهوم «موکب» را داریم اما هیات با معنا و صورت خاص خودش، تنها در ایران ریشه دارد.
وی اضافه کرد: پس باید پرسید چگونه ساخت اجتماعی هیات به شکل امروزی، در ایران نهادینه شده است. از بازار تهران تا روستاهای حاشیه کشور، هیات ها را می بینیم. درست است که از پس از شهادت امام حسین(ع)، مراسم سوگواری شکل گرفته است اما ساخت اجتماعی و مفهومی به نام هیات که مجرای این عزدارای است و شکل امروزین آن در ایران، حداقل صد سال قدمت دارد، فقط در محیط کشور ما به وجود آمده است. موکب در عراق، وجهی عشیره ای دارد اما هیات در ایران، وجهی محله ای دارد.
ادبیات علمی جدی در زمینه مناسک مذهبی وجود ندارد
مهدیار افزود: باوجود اینکه آیین ها و مناسک مذهبی و ساخت ها و نهادهای اجتماعی در رابطه با آنها، در تاریخ ایران قدمت زیادی دارند اما به علل مختلف، در حوزه علوم اجتماعی و انسانی ما، چندان مورد توجه قرار نگرفته اند. متاسفانه دانش های جدید در کشور ما، بیشتر به شکل ترجمه ای و تقلیدی است. بنابراین، حتی چنین مسائل مهمی که نسبت خاصی با بوم و تاریخ ما دارد، یا مورد توجه اصحاب علوم اجتماعی قرار نمی گیرد و یا به صورتی بسیار سطحی و سیاست زده از آنها بحث می شود. به همین دلیل، ادبیات علمی جدی در این حوزه وجود ندارد و پیوندهای بنیادینی که مابین دین، نهادها و آیین ها برقرار است، مورد بررسی واقع نمی شود.
معاون پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات اضافه کرد: گویی گفتمان غالب علوم اجتماعی در کشور ما، خودش را مقابل ایده مرکزی نظام سیاسی مستقر تصور می کند. بنابراین خیلی از این دست موضوعات را از زاویه ای سطحی و با نگاه سیاست روزمره، مورد خوانش قرار می دهد. مثلاً چون جمهوری اسلامی نسبت نزدیکی با آیین ها و مناسک مذهبی دارد، این مناسک به شکل عمیقی مورد مطالعه قرار نمی گیرند و بشکلی سیاست زده و همراه با پیش فرض های بسیار زیاد در رابطه با آنها اظهار نظر می شود. البته بُعد سیاسی این مورد باید بخشی از توجهات و تحلیل ها را به دنبال داشته باشد اما وقتی با وجود فقر ادبیات در این عرصه، عمده گفتارها سمت و سوی سیاسی به خود می گیرد، نشان از نوعی ناهنجاری است.
میثم مهدیار؛ معاون پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات وی اضافه کرد: به صورت کلی، متاسفانه این مسائل سیاسی روزمره است که جهت گیری های نظری در ایران را تعیین می کند و بر اثر میزان بودجه های پژوهشی، جناح بندی ها و گرایش های سیاسی و حتی گاهی با تغییر دولت ها، چارچوب های نظری هم تغییر می کند. بنابراین محققان ما بدون اتکا به یک سنت پژوهشی و نظری، گاها حرکتی زیگزاگی دارند و تحلیل های آنها، کاریکاتوری می شود؛ به این صورت که مثلاً تحلیل سال جاری یک محقق، تحلیل سال قبل همان محقق را نفی می کند و با هم تناقض دارند و رسانه زدگی فضا نیز، به طرح این مسائل در سطح یادداشت های فیسبوکی و تلگرامی، دامن می زند.
مهدیار افزود: برای نمونه، یکی از مدرسین جامعه شناسی در رابطه با زنجیرزنی دختران در کرج، توییتی به این مضمون زده بود که درِ هیات ها را باز کنید تا هر کس و با هر سلیقه ای وارد شود! در حالیکه همین دوست عزیز، سال قبل در نقد برنامه هایی چون معلی و محفل، نگاه ذات گرایانه ای به تلویزیون داشت و معتقد بود ورود به هیات، نیازمند آداب تشرف است و ذات مناسک با ذات تلویزیون همخوانی ندارد.
وی ضمن اشاره به فراگیر بودن پدیده هیات و آیین های مذهبی در کشور به نحوی که حداقل برای دو ماه محرم و صفر، میلیونها نفر را به صحنه می آورد، اظهار داشت: عجیب و مایه تاسف است که این مساله مهم، به تنهایی به یک حوزه پژوهشی مستقل و جدی تبدیل نشده است. همین نشان داده است که ما با یک علوم انسانی و علوم اجتماعی نرمال مواجه نیستیم.
این استاد دانشگاه اظهار داشت: علوم انسانی و اجتماعی ما با تاریخ ایران بیگانه است و چارچوب های نظری موجود نیز، مورد نقد و خدشه هستند. از طرفی، چارچوب های نظری بومی نیز منقح نشده است و در این عرصه، با دشواری هایی روبه رو هستیم.
هیات چه نسبتی با بوم و تاریخ ایران دارد؟
مهدیار اضافه کرد: مسئله دیگر آن که هیات در ایران وجهی خودآیین دارد؛ یعنی اشخاصی با یک سلسله مراتب ویژه در یک ساخت مشارکتی، دور یکدیگر جمع می شوند و مثلاً هیاتی که در تهران تشکیل می شود، به لحاظ اندازه، شکل و محتوا حدودا شبیه همان هیاتی است که در دیگر نقاط کشور تشکیل می شود. ازاین رو می توانیم برای هیات از یک تیپ ایده آل سخن بگوییم. حال باید پرسید آیا این پدیده با بوم و تاریخ ایران نسبتی ندارد. مثلاً بخشی از این ساخت، شباهت هایی با جماعت واره های سنتی ایران مانند اصحاب فتوت و قلندریه دارد.
وی افزود: مولفه هایی از هیات را می توانیم در جماعت واره های تاریخی خود ببینیم؛ مفاهیمی مثل پیر، مرشد و سقا. فتوت نامه هایی که تدوین می شده، هم وجه صنفی داشته، هم پیوندی با الگوهای دینی و هم پیوندی با وجوه اقتصادی برقرار می کرده است. در هیات نیز، این مولفه ها به چشم می خورد و مفاهیمی مانند پیرغلام، معنای خاصی دارد اما این شباهت ها، به شکل کامل توضیح دهنده نیست.
این پژوهشگر اجتماعی اضافه کرد: ما جماعت واره های زیادی در طول تاریخ داشته ایم که به مرور ناپدید شده اند؛ پس چرا هیات در دوران مدرن نه تنها از بین نمی رود که دائما بازتولید می شود؟ از طرفی، جماعت واره های فتوتی تنها در قسمتهایی از ایران حضور داشته اند اما هیات در همه نقاط کشور گسترش پیدا کرده است.
وی با نقد برخی از نگاه های اصحاب علوم اجتماعی اظهار داشت: گویی یک حالت تخاصمی نسبت به بوم ایران وجود دارد و در گفتارهای اشخاصی چون همایون کاتوزیان، یرواند آبراهامیان و حسین بشیریه، بوم ایران، مانع شکل گیری عقلانیت، مانع ایجاد طبقات و مانع توسعه فرض می شود. همینطور گفته می شود بوم ایران سبب شکل گیری استبداد ایرانی، سبب به وجود آمدن برخی خلقیات منفی در ایرانی ها و باعث تشکیل جامعه کوتاه مدت شده است.
مهدیار اضافه کرد: بوم ایران و محدودیت های آن، نوعی خلاقیت و عقلانیت متناسب با خود و ساخت های اجتماعی بلندمدت را به وجود آورده است. چگونه است که هیات از دهه ۱۳۰۰ به این سو، بعنوان یک ساخت اجتماعی خاص در شهر و روستا تکثیر شده است و فراتر از تقسیم بندی های مدرن عمل کرده است؟ این جنبه پرسش برانگیز هیات است.
ساخت های اجتماعی یاریگری در ایران
مهدیار اظهار داشت: من نگاهی را مطرح می کنم که مرهون تلاشهای مرتضی فرهادی ناظر به مسئله ساخت های اجتماعی یاریگری در ایران است. هیات هم یک ساخت یاریگرانه است و من بین کشاورزی و دامپروری در ایران با پدیده هیات، ربط و نسبتی می بینم. همچون وجوه عقلانیتی که بوم ایران بوجود آورده است، یک فرهنگ مشارکتی خاص است که از این نظر، ظرفیتهای فرهنگی ویژه ای را هم شکل داده است و سبب شده جامعه ایران، یک جامعه پایدار و بلندمدت شود که نزدیک به سه هزار سال دوام آورده است.
وی اضافه کرد: یکی از مهم ترین ساخت های اجتماعی یاریگرانه در ایران، واره ها و بُنه ها بوده است. بُنه، یک ساخت همکاری بین چند خانوار در یک محله بوده است که چون محدودیت منابع آب داشته اند و فقط مقاطعی از سال را می توانسته اند کشاورزی کنند، برای کاهش هزینه های تولید، گاوآهن، هزینه ها و استفاده را بین خود سهم بندی می کرده اند. این مشارکت محلی، تعداد خانواده مشخصی را در برمی گرفت و اندازه بنه ها در هر محله، بزرگ تر از یک حد معینی نمی شد.
این استاد دانشگاه اضافه کرد: حالا نیز، هرچقدر تراکم جمعیتی در یک محله بیشتر شود، تعداد هیات ها بیشتر می شود و این طور نیست که فقط یک هیات وجود داشته باشد و بسط پیدا کند. ازاین رو معتقدم حافظه تاریخی ما از واره و بنه، درحال بازتولید در چارچوب هیات های محلی است. واره نیز، یک ساخت مشارکتی زنانه و نوعی تعاونی سنتی بوده است که زنان روستایی جهت هم افزایی در تولید محصولات لبنی و کاهش هزینه ها، آنرا ایجاد می کردند.
وی اضافه کرد: اینکه مجالس زنانه و هیات های خانگی در ایران، بدون هرگونه آموزش خاصی، تشکیل و تکثیر می شده و می شود و حتی در دیگر حوزه های اجتماعی مانند تشکیلات قرض الحسنه هم سرریز می گردد، برآمده از یک فرم بومی تاریخی است که از دل جامعه و متناسب با اقتضائات خاص اقلیم ایران، جوشیده است. همین جوشش هم سبب پایداری آن شده است.
شبیه سازی، زمینه ساز عشق و ادب ایرانی ها است
مهدیار خاطرنشان کرد: از طرفی، اصناف مختلف طی تاریخ فرهنگی ایران، جهت تنظیم روابط بین خود، نظام نامه های اخلاقی را در چارچوب متونی مثل فتوت نامه تدوین می کرده اند که در بالادست این سلسله مراتب، شخصیت ویژه ای تحت عناوینی چون پیر و مراد و ریش سفید قرار می گرفته است که ایرانیان برای او احترام و جایگاه خاصی قائل بوده اند.
وی اضافه کرد: ازاین رو میتوان گفت یکی از مواردی که زمینه ساز عشق و ادب ایرانی ها نسبت به اهل بیت(ع) شد، شبیه سازی و برقراری ارتباط بین حضرات معصومین(ع) با همین شخصیت های مورد احترام بوده است. بنابراین هم در طول تاریخ ما، جماعت واره های فتوتی، در آیین هایی حول نام اهل بیت(ع) بازتولید شدند. صاحب نظران اسطوره شناسی قائلند که در طول تاریخ، مردمان ایران همواره به آسمان نگاه دوخته بودند. آیین های جمعی باران خواهی و برکت افزایی در بوم ایران، ریشه تاریخی دارد.
وی افزود: یکی از این آیین ها، فدیه و قربانی دادن بوده است و اسطوره سیاوش نیز، همیشه مورد توجه قرار داشته است. ایرانی ها بعدا بین این آیین ها و اسطوره سیاوش با داستان حضرت اسماعیل(ع) و بعد از آن، با واقعه شهادت امام حسین(ع) پیوند و تناظر برقرار کرده اند. پس میتوان گفت گرایش مردم ایران به اهل بیت(ع)، بی نسبت با شرایط اقلیمی و بومی ایران نبوده است.
مهدیار اضافه کرد: همچنین، تفسیر ایرانی ها از جهان و نگاه قدسی آنان به سیاست در طول تاریخ دیرینه شان، که در مفاهیمی مانند فرّه ایزدی قابل مشاهده می باشد، در اندیشه شیعی متجلی بوده و جایی در اندیشه سنی نداشته است. امام در نگاه تشیع، از جایگاهی الهی و مقامی بسیار معنوی برخوردار می باشد در حالیکه از منظر اهل سنت، خلیفه از آن قدسیت ویژه بهره مند نیست. در نتیجه، ایرانی ها با اندیشه شیعی، احساس قرابت بیشتری می کرده اند.
منبع: qawem.ir
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب