قائم فرهنگ مهدویت
قائم : فرهنگ مهدویت

نگاهی دیگر به امور خارق العاده

نگاهی دیگر به امور خارق العاده

قائم: گاهی اهتمام می شود که برخی اتفاقات منسوب به امور خارق العاده شود؛ موجب می شود تا انسان خود مقهور این امور شود، در صورتیکه قدرت مطلق، خداست و اسباب مادی یا غیرمادی تفاوتی در سبب بودن ندارند.


گاهی اهتمام می شود که برخی اتفاقات منسوب به امور خارق العاده شود؛ به شکلی که افراد گمان می کنند که این امور، بالاتر از قدرت و اختیار آنهاست و همین مرعوب شدن و خضوع در مقابل این اسباب غیرعادی، موجب می شود واقعاً خودرا ذلیل دانسته و مقهور این امور شده و توان مقابله نداشته باشند. این در حالیست که قدرت مطلق، خداست و اسباب مادی یا غیرمادی تفاوتی در سبب بودن ندارند و مستقلاً هیچ قدرتی ندارند؛ چه به این اسباب عادت داشته باشیم و چه برای ما غیرعادی باشند. (البته که غیرعادی بودن، نسبی است و اگر این امور برای کسی عجیب نباشند، تغییری درحال او پیدا نمی شود و چنان اهمیتی ندارند و غیرعادی نیستند.)
بنابراین دارای قدرت مستقل دانستن اسباب، نوعی از شرک و خضوع در مقابل اسباب است که موجب سلطه شیطان بر ما می شود. (انما سلطانه علی الذین یتولونه و الذین هم به مشرکون[۲]) شیطان بر کسانی ولایت دارد که خودشان ولایت او را پذیرفته باشند؛ پس اسباب باید برای افراد، اموری عادی باشند تا توجه انسان ها جلب آنها نشود و از خداوند غافل شوند. ما وظیفه داریم از اسباب استفاده کنیم؛ اما نباید متوقف در آنها هم بشویم و معجزات انبیا هم برای متوقف نشدن در اسباب ظاهری است. برای واضحتر شدن بحث از مثال هایی استفاده می کنیم:
مثال اول: تبلیغ بیش از اندازه کرامات اولیاء به شکلی که اولیاء الهی، انسان های ماورایی و دور و دست نیافتنی شوند؛ اتفاقاً هر چه ولی الهی بالاتر باشد، کمتر کرامت بروز می دهد مگر در مواردی خاص که اذن الهی باشد. غیرعادی نشان دادن شهدا هم از همین دسته است. در حقیقت اولیاء الهی به علت عبودیتشان به مقامات عالی می رسند نه کارها و امور خارق العاده.
مثال دوم: بزرگ جلوه دادن قدرت اجنه و شیاطین و نسبت دادن اتفاقات به آنها؛ به شکلی که گمان نماییم در مقابل قدرت آنها ضعیف تریم و گمان می نماییم که تنها راه صیانت از آنها حرزها و طلسم های دیگر است. (البته استفاده از اموری مانند حرز که تعدادی از آنها نیز از دوده علیهم السلام رسیده اشکالی ندارد اما باید دقت کنیم که این ها هم مستقلاً هیچ قدرتی ندارند و این امور هم مانند بقیه اسباب عالم هستند و همه عالم در دست خداست و اوست که صاحب اثر است و از حرز یا هر چیز دیگری هم به علت دستور الهی استفاده شود، نه این که بطور مستقل، تاثیری خارق العاده دارد.
مثال سوم: سِحر و قدرت ساحران و علوم غریبه؛ به شکلی که گاهی افراد، باور می کنند که طلسم شده اند و دیگر کاری از دستشان برنمی آید. چه بسا هم برای فرار از طلسم هایی که در ذهن خود گمان کرده اند، به رمال یا فردی که انواع و اقسام کارهای غیرعادی را انجام می دهد، پناه می برند و گویی از یک شرک به شرک دیگر غوطه می خورند.
مثال چهارم: تمدن غرب با ترویج اسباب ماورایی و فراتر از قدرت انسان ها در فیلم ها و رسانه ها، تلاش می کند انسان ها را در مقابل شیاطین خلع سلاح کند. کار فرعون و فرعونیان، ذلیل کردن و مرعوب کردن مردم و در نتیجه اطاعت مردم از آنهاست. (فاستخف قومه فاطاعوه[۳]) ذلیل شدن شخصیت یک فرد یا گروه به مفهوم این است که آن فرد در مقابل طرف مقابل، خودش را ضعیف و طرف مقابل را دارای قدرتی برتر می بیند. گاهی این احساس ذلت از کودکی در شخصیت خردسالان تزریق می شود و او را از امور مختلف می ترساند؛ این فرد وقتی بزرگ می شود، نمی تواند در مقابل هیمنه تمدن غرب بایستد و مقهور آن می شود.[۴]
مثال پنجم: ترس هایی که شیطان در زندگی برای حرکت در راه خدا جلوی پای ما قرار می دهد و موجب می شود که برخی افراد برمبنای آن از ورود به اموری که احتمال به خطرافتادن منافع دنیایی دارد، اجتناب کنند؛ بطورمثال ترس از ازدواج یا ترس از فرزندآوری و تامین مخارج آن (الشیطان یعدکم الفقر[۵]) یا ترس از قضاوت های دیگران و مانند آن.
این امور حربه های شیطان برای ناامید کردن انسان و ترس او از ادامه مسیر الهی و عمل به دین الهی است. افرادی که در جامعه فقط مشکلات را می بینند و مرتباً حرف هایی می زنند که افراد را از ادامه مسیر ناامید می کنند، همان بلندگوهای شیطان هستند که مشکلات را بالاتر از قدرت ما نشان می دهند و شرک را در جامعه رواج می دهند که خلاف دین عمل می کنند. (ولا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مومنین[۶])
در زندگی روزمره ممکنست اموری برای ما عجیب باشد یا از اموری بترسیم اما اولیاء الهی که از شرک، مبرا هستند و موحدانه زندگی می کنند، تنها قدرت حقیقی در عالم را خداوند می بینند و بنابر این برای آنها اسباب دنیایی و غیر دنیایی فرقی ندارد و همه اسباب و اتفاقات را تحت قدرت و سلطه خداوند می بینند و از این جهت به قدرت الهی متصل می شوند و این اسباب نمی تواند در آنها تزلزلی بوجود آورد. بله؛ برای این افراد دانستن و استفاده از این امور مانع از توجه به خدا نیست و اشکال ندارد.
بنابراین ملاک صحیح بودن استفاده از ابزارها و اسباب غیرعادی این است که آنها برای ما عادی باشند و موجب تعجب ما نشوند اما اگر این امور برای فرد دیگری موجب ترس یا تعجب شود و به صورتی شرک بیانجامد، نباید آنرا به آن فرد نشان داد.
دعاهایی که برای مقابله با شیطان و سحر و مانند آن تجویز می شود نیز به طور معمول یادآوری کننده قدرت و احاطه الهی بر همه اسباب و ذلت همه موجودات در مقابل خداوند است؛ مانند آیه الکرسی و آیه سخره [۷] و چهار قل و سایر موارد.
نتیجه: اگر به سوی خدا حرکت نماییم هیچ چیزی نمی تواند روبرو شود و چه امور عادی چه امور غیرعادی در دست خود خداست. بعد از هیچ چیزی نترسیم و مرعوب هیچ سببی نشویم.
[۱] دکتری فلسفه و کلام اسلامی
[۲] سوره نحل، آیه ۱۰۰
[۳] زخرف، آیه ۵۴
[۴] ر. ک: راه رشد، ج۲، آیت الله حائری شیرازی
[۵] بقره، آیه ۲۶۸
[۶] آل عمران، آیه ۱۳۹
[۷] اعراف، ۵۴
* استاد فلسفه و کلام اسلامی


1403/09/17
14:13:49
5.0 / 5
45
تگهای خبر: اسلام , اسلامی , دكتر , دین
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۸ بعلاوه ۳