قائم فرهنگ مهدویت
قائم : فرهنگ مهدویت
گفتگوی مهر با نویسنده كتاب جمال ؛

ابومهدی پناه مسیحیان و ایزدیان بود کار مستند شرایط خوب و راحت ندارد

ابومهدی پناه مسیحیان و ایزدیان بود کار مستند شرایط خوب و راحت ندارد

قائم: فرمانده گروه مسیحیان از پدری حاج ابومهدی تعریف می کرد یا فرمانده و مسئول گروه ایزدیان می گفت زمانی که برای مساعدت با زن و بچه های ایزدی راه نجاتی نداشتیم می شناختم حاج ابومهدی بود.



خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: کتاب «جمال» نوشته شهلا پناهی توسط انتشارات سوره مهر منتشر و روانه بازار نشر شده است. این کتاب دربرگیرنده روایتی از زندگی ابومهدی المهندس از فرماندهان ارشد جبهه مقاومت اسلامی است.
کتاب «جمال» به قسمتی از زندگی مبارزاتی و سال ها جهاد شهید «جمال جعفر محمد علی آل ابراهیم» معروف به «ابومهدی المهندس» از فرماندهان ارشد جبهه مقاومت اسلامی و نایب رییس حشدالشعبی عراق می پردازد که به همراه حاج قاسم سلیمانی در فرودگاه بین المللی بغداد به شهادت رسید. شهید ابومهدی المهندس یکی از چهره های برجسته و اثرگذار مقاومت اسلامی بود که نقش بی بدیلی در مبارزه با تروریسم و دفاع از مردم منطقه داشت.
در قسمتی از این کتاب می خوانیم:
«تو بیروت به فعالیتم ادامه دادم. اخبار حزب الدعوه رو تو عراق و کویت دنبال می کردم. یه بار تو این مرور اخبار، در صفحه‌ی اول روزنامه‌ی وطن عکس برخی از مبارزا و مجاهدای حزب الدعوه رو دیدم که بهشون مظنون بودن و تحت تعقیب. دوربین که خاموش شد، پیرمرد، کمی آرام، انگار که نباید کسی حرفش را می شنید، به سیّدامیر اظهار داشت: «ابومهدی المهندس رو که حتما می شناسی؟» سیّدامیر اظهار داشت: «بله. عکسش بین اعضاء حزب الدعوه روی جلد روزنامه بود. البته چون از روی اطلاعات گذرنامه نوشته بودن، اسم اصلیش، یعنی جمال جعفر ابراهیم، زیر عکسش نوشته شده بود.»
به بهانه شهادت شهید ابومهدی المهندس و سردار حاج قاسم سلیمانی، همین طور هفته مقاومت به گفتگو با شهلا پناهی نویسنده این کتاب پرداختیم.
مشروح این گفتگو را در ادامه می خوانید:

* خانم پناهی نگارش کتاب «جمال» سفارش انتشارات بود یا خودتان سراغ آن رفتید؟

شروع کتاب جمال پیش از شهادت ابومهدی جرقه خورد و تصمیم داشتم این کتاب را بصورت خاطرات شفاهی بنویسم. از نمایشگاه کتاب سال ۹۸ که شهید ابومهدی به تهران آمده بودند پیگیر جلسه دیدار با ایشان بودم تا بتوانم خاطرات شفاهی شان را ثبت کنم حتی یک سفر را به عراق ترتیب داده بودم تا دیداری داشته باشم، اما به دلایلی سفر کنسل شد و بعد از آن اتفاق شهادت ایشان رخ داد.
بعد از شهادت ایشان با توجه به صمیمیت بیش از حد ای که با شهید حاج قاسم سلیمانی داشتند حس کردم خوب است که این رفیق صمیمی را بشناسیم. رفیقی که سال ها در کنار حاج قاسم بوده است. بدین سبب به این فکر افتادم که به سراغ معرفی شهید و مرور زندگی نامه ایشان بروم و فکر می کنم پس از مراسم چهلم ایشان نخستین سفر به عراق را داشتم و کار کلید خورد.

* نگارش کتاب چقدر زمان برد؟

پیش از پاسخ باید بگویم که فقط لطف و عنایت خداوند بود که این کار شکل گرفت. چون همزمان با شروع پروژه، همه گیری ویروس کرونا صورت گرفت و بعد از آن مرزها بسته شده بودند، ترددها سخت بود و مرز هوایی بطورکامل بسته بود. بدین سبب برای سفر باید ویزای یک ماهه می گرفتم و برمی گشتم، این پروسه ادامه داشت و هیچ چیز جز لطف دوده پشتیبان من نبود.
من سابقه کار مطالعه در عراق را زمانی که کار تحقیقاتی در مورد شهید مرتضی حسین پور انجام می دادم، داشتم. بدین سان خیلی از فرماندهان عراقی را می شناختم و از سویی هم حشدالشعبی سفارش دهنده و پشتیبان پروژه بودند که کار صورت گیرد. بنابراین تحقیقات در راه از ولادت تا شهادت شهید ابومهدی ظرف دو سال و نیم و ۹۶ درصد از کار در عراق انجام شد.
در این کتاب سراغ فرماندهان حشد الشعبی، گروههای مقاومت، نخست وزیران، نمایندگان مجلس، دفاتر مراجع و افراد تاثیر گذار عراق به لحاظ سیاسی، فرهنگی، علمی و اجتماعی رفتم و مصاحبه با آنها شکل گرفت. همین طور مصاحبه ای هم با مسئولان، علما، فرماندهان گروههای مختلف ادیان همچون علمای سنی، فرمانده گروه ایزدی ه، گروه شِبک ها و کردها داشتیم.
زمانی که اسم حاج ابومهدی می آمد همه دوست داشتند خاطراتشان را بگویند و بدین سان توانستیم کار را جمع نماییم و می توان گفت مطالعه کاملی شکل گرفته است. برای نمونه در نگارش فصل جوانی و نوجوانی و ورود شهید المهندس به حزب الدعوه، به سراغ مسئولانی که جز فرماندهان نظامی بودند و در سابقه زندگی و پرونده فعالیت سیاسی شان از اعضاء حزب الدعوه بودند رفتم.
در مورد خاطرات محل زندگی شهید نیز به روستای القُرنه در بصره رفتم. دوستان دوران دبستان و راهنمایی ایشان را دیدم و در خانواده هم با برادر، خواهرها و خاله حاج ابومهدی صحبت کردم و تنها مصاحبه ما در ایران مصاحبه با خاله، دختر خاله، خواهر بزرگ تر ایشان بود اما باقی مصاحبه ها در عراق بود.

* کمی هم از چالش ها و سختی نگارش کتاب بگویید.

همان طور که گفتم شیوع کرونا در زمان مطالعه کتاب از مشکلات من بود. بحث زبان و هماهنگی با مقامات بالا دستی نیز از دیگر سختی های این مسیر بود که البته با هدف معرفی این شهید به جامعه خودمان شیرین می شد. چون حاج ابومهدی یکی از افراد اثرگذار جبهه مقاومت هستند و به علت رفاقت، برادری و صمیمیت بین ایشان و حاج قاسم تحمل کردن این سختی ها آسان تر بود و خب بسیاری از دوستان شهید به ما در این راه کمک کردند.

* به نظر شما دلیلهای کمبود اثر با محوریت زندگی شهید ابومهدی چیست؟

به این سوال از دید فردی که می خواهد مستند بنویسد پاسخ می دهم. کتاب های من رمان های مستند هستند و همه اجزای آن واقعی است. زمانی که شما بدنبال نگارش کار مستند هستید باید مطالعه میدانی داشته باشید و در آن منطقه حضور پیدا کنید تا اطلاعات جمع آوری کنید. یعنی کار مستند را نمی شود از دور انجام داد، باید در میدان کار و پای کار باشی بنابراین حس می کنم شاید فاصله، محدودیت و ممنوعیت ها موجب می شود کار کمتری انجام شده باشد.
این مقوله را بصورت کلی می گویم که شاید در عرصه نگارش کتاب و رمان به ویژه کار برای شهدا، چون مطالعه قبلی انجام نمی دهیم به همه سطوح تحقیقاتی دست پیدا نمی نماییم. درباره ی همین کتاب ممکنست نقدهایی وجود داشته باشد. خیلی از افراد معتقدند درباره ی هر شهید یک کتاب کافی است، اما به نظرم درباره ی شهدا و یا شخصیت های بارز تاریخی از دید ها و زوایای مختلف می توان نوشت. یعنی هرچه این افراد را معرفی نماییم اتفاق بهتری می افتد اما باید سختی های این مسیر و ممنوعیت و محدودیت ها را به جان خرید.
در کار مستند نمی شود با شرایط خوب و راحت کار کرد، به قول معروف در کار مطالعه میدانی فرش قرمز برای محقق پهن نمی کنند حتی خیلی از مواقع سنگ ریزه هم در راه وجود دارد اما باید در این کار ماند و پشتکار داشت و از تمامی با اهمیت تر از خود شهید بخواهیم کار پیش برود.
برای حاج ابومهدی جای کار زیاد است. با توجه به این که وسعت قصه مقاومت در عراق بسیار زیاد است، یعنی شما قصه های با موضوع مقاومت، ایثار و مبارزه با استکبار و به ویژه آمریکایی هایی ها را بسیار می شنوید. به بیان دیگر یک تاریخ ۱۰۰ ساله مبارزه در عراق وجود دارد. به نظرم ورود به این حوزه می تواند اتفاقات خوبی رقم بزند اما از سختی ها باید یک فرصت ایجاد کرد و از آن فرصت استفاده نمود.
* کدام بخش از زندگی شهید ابومهدی برای شما جالب و اثرگذار بود؟
یکی از اتفاقات بسیار جالب حین مطالعه کتاب که برای من شیرین بود؛ ارتباط حاج ابومهدی با افراد مختلف، عقاید و ادیان در عراق بود. ما رهبران مذهبی داریم که فقط به گروه مذهبی خاص خود و یا فرماندهانی که فقط به محل ماموریت خود اکتفا می کنند. در صورتیکه همه جای عراق می توانستید نشانه هایی از حاج ابو مهدی ببینید. با ترکمن ها که صحبت می کردم همان قدر حاج ابومهدی را دوست داشتند که کردها. و همین طور عرب ها و نقطه خیلی پررنگ این همنشینی و رفاقت و پدری کردن حاج ابومهدی برای همه گروه ها بود.
به خاطر دارم فرمانده گروه مسیحیان از پدری حاج ابومهدی تعریف می کرد یا فرمانده و مسئول گروه ایزدیان در عراق می گفت زمانی که جهت کمک به زن و بچه های ایزدی راه نجاتی نداشتیم تنها کسی را که برای کمک می شناختم حاج ابومهدی بود.
از شِبک ها، سنی ها، ایزدی ها، مسیحیان، شیعیان و مراجع افراد زیادی بودند که حاج ابومهدی را دوست داشتند و به نظرم این مقوله خیلی جالب است بزرگترین حُسنی که حاج ابومهدی داشت پدری کردن بود. برای نمونه زمانی که منطقه ای آزاد می شد ایشان می رفتند کنار بچه ها و با آنها صحبت می کردند و یا به مستمندان رسیدگی می کردند و یا کنار جوانان تلاش می کردند با ظاهری جوان پسند حضور پیدا کنند. به نظرم حتی پیش از بُعد نظامی گری و هوش سرشاری که شهید ابومهدی در مدیریت بحران جنگی داشتند این همنشینی و پدر بودن حاج ابومهدی است که بسیار دلچسب است.
به بیان دیگر پای صحبت هر عراقی که می نشینی یعنی افراد با سطوح مختلف پیش از هر تعریفی از حُسن خلق، مانوس بودن و رفیق همپا بودن حاج ابومهدی تعریف می کردند، فکر می کنم نباید شخصی مانند ابومهدی را محدود به بُعد نظامی کرد و وجوه مختلف زندگی ابومهدی را باید بیان کرد. نوع برخورد ابومهدی با زنان، جوانان و خردسالان هر کدام یک کتاب مجزا هستند. شهید ابومهدی حتی در برخورد با اسیران داعشی نیز با لطافت برخورد می کردند و پدری و محبت کردن ایشان از تمامی شیرین تر بود و بیشتر به دل می نشیند.

1403/10/16
09:45:31
5.0 / 5
37
تگهای خبر: ادیان , اسلام , اسلامی , دین
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۵ بعلاوه ۵