قائم فرهنگ مهدویت
قائم : فرهنگ مهدویت

علوم انسانی اسلامی و فرو رفتن در بحث های بی حاصل

علوم انسانی اسلامی و فرو رفتن در بحث های بی حاصل

قائم: علوم انسانی چیست و چگونه گرایش های فلسفی و دینی در آن ظاهر شده و تأثیر می گذارد؟


این كه آیا اساسا چیزی به نام علم، دینی شدنی هست یا خیر، و همین طور بحث در این زمینه كه تفاوت میان علوم محض و طبیعی و انسانی از نظر دینی شدن، در كجاست، بحث هایی است كه مكرر در جریان است. این ها محل بحث این یادداشت نیست. در اینجا، بنده فقط یك خطر را كه به تجربه قابل دریافت است یادآور می شوم.
وقتی كسانی بیش از اندازه روی علوم انسانی دینی و توسعه آن تكیه می كنند، طبعا به دنبال مآخذ و منابع تصحیح و تفریع برای توسعه دانشی كه اسمش را علوم انسانی دینی گذاشته اند، می گردند. آنها بطور مرتب از میراث گذشته یاد و به آن استناد می كنند. می شود گفت قسمتی از آن میراث، آیات قرآن و حدیث (با همه تفسیرهای مختلف و یا حتی مجموعه های حدیثی صحیح و غیر صحیح) است، و اما، بیشتر آن چه به آن استناد می شود، تفاسیری كه پس از آن در قرون مختلف توسط عالمان مختلف ارائه شده، و اینان تصور می كنند اگر به آرای قدیمی استناد كنند، حتما سنت را در بغل گرفته اند. غافل از این كه وقتی شما از محدوده قرآن و حدیث كه بگذارید، باقی مطالب موجود در متون دینی ـ تاریخی قدیمی، از قرن یكم باشد یا چهاردهم، حرفهای دیگران است كه چون قدیمی شده و از قدما نقل شده، برای بسیاری رنگ سنت و مقدس را به خود گرفته است.
حالا، در وقت تولید علوم انسانی دینی، با این همه موضوعات جدید كه دستمان هم خالی است، یكسره به این مطالب استناد شده و در غیاب وجود نص قرآنی و حدیثی اصیل، هزاران و هزاران استناد به این قبیل كلمات متأخر كه نه نام نص دینی، بلكه سنت های متداول می باشد، صورت می گیرد. هم اكنون، كسانی به اسم تاریخ اسلام، برای رسیدن به نقطه نظراتشان در علوم خود ساخته انسانی اسلامی، به هر رطب و یابسی استناد می كنند، همین ها كه نمونه اش را در سیاست روز هم می بینیم. خاطرم هست، استاد مرحومم، برای درست كردن نظام اداری در اسلام، سراسر كتاب تراتیب الاداریه كتانی را كه برای دفاع از هویت و موجودیت دولت عثمانی و نظریه خلافت اسلامی نوشته بود، مورد استناد قرار می داد.
این كار فی حد نفسه، ایراد دارد، اما ایراد حاشیه ای بزرگتر و از جهتی مهم ترش این است كه هر روزه، ما بیشتر از قبل در این سنت های ناشناخته كه اقوال قدماست فرو می رویم و با نوشتن مقالات به اصطلاح علمی پژوهشی، و استناد های مكرر به این نوع مطالب از كتابهای قدیمی، فكر می نماییم علوم انسانی اسلامی درست كرده ایم. گاهی هم همان عبارات را تفسیر به رأی می نماییم و باز یكسره به بازتولید بی حاصل آنها می پردازیم. بنده با این رویه مخالف نیستم كه بحث نماییم از این كه تلقی های مختلف دینی و فلسفی می تواند در یك سری برداشت های علمی از مباحثی از علوم انسانی تأثیر بگذارد، اما الان این را نمی خواهم بحث كنم، بلكه هدفم از این یادداشت، كثرت گرایی شدید در استناد به متون قدیمی به اسم سنت و نص و استناد، با توهم توسعه علوم انسانی اسلامی به نام دین است.

* انتشار یافته در كانال تلگرام نویسنده. ۵ آذر ۱۳۹۸


منبع:

1398/09/15
14:04:03
5.0 / 5
5012
تگهای خبر: اسلام , اسلامی , دین , قرآن
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۸ بعلاوه ۵